معضل عمیقی که دغدغههای درونطیفی چپها فقط بخش کوچکی از آن است و قسمت بزرگتر را باید در کارنامه خوب شهردار اصولگرای تهران یعنی محمدباقر قالیباف جستجو کرد.
قالیباف طی 12 سال صدارت شهرداری تهران، با مدیریت جهادی و کارآمدی خود توانسته است رکوردهای بزرگی را جابهجا کند...
کارنامهای مثل توسعه خدمات شهری تهران به اندازه تمام دوران تأسیس شهرداری در این شهر، تکمیل پروژههای شهرداران قبلی، رساندن سرانه فضای سبز تهران به 17 متر مربع به ازای هر شهروند، کسب مقام هشتمین شهردار جهان و ساخت پروژههای بزرگی مثل بوستان ولایت، پل طبیعت، ایجاد سامانه اتوبوسهای تندرو، افتتاح بزرگترین فروشگاه کتاب جهان و غیره که برخی از آنها رکوردهای گینس را هم حتی جابهجا کردهاند.
به این کارنامه جهادی البته بایستی رخدادهای مهمی مثل عدم بروز فسادهای کلان در شهرداری تهران، مدیریت بحرانهای بزرگ مثل آبگرفتگی چند ایستگاه متروی تهران و مدیریت حادثه پلاسکو که سبب شد حتی یک شهروند هم در این حوادث آسیب نبینند را نیز افزود.
اصلاحطلبان و اذناب آنها به روشنی میدانند که هر شهرداری که قرار باشد به جای قالیباف به ساختمان بهشت برود، بایستی لااقل یکسوم این کارنامه را در 4 سال نخست شهرداری خود تکرار کند.
4 سال نخستی که البته دو انتخابات مهم مجلس یازدهم و دولت سیزدهم نیز در آن واقع شدهاند.
البته این دانستن مشکلی را برای جریان سیاسی خاص حل نخواهد کرد...
خاصه آنکه آنها نشان دادهاند به حاشیهسازیهای سیاسی و حتی خودزنیهایی که منجر به انحلال شورای شهر دوره اول شد نیز علاقههای ژنتیکی دارند و این مسئله در کنار قحطالرجال برای جانشینی قالیباف آنها را با چالشهای بزرگی مواجه کرده است.
*«شاید انتخاب شهردار باعث سرشکستگی ما شود»/اصلاحطلبان از وضع موجود ناراضیاند اما چارهای هم ندارند...
ماجرای قحطالرجال برای جانشینی قالیباف از یکسو، ژنتیک جریان خاص برای حاشیهسازی و جنجالها بر سر بسته شدن فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان برای شورای شهر؛ از هماکنون شورای پنجم را وارد حاشیههای بزرگی کرده است.
حاشیههای بزرگی که گاه و بیگاه مورد هشدار بزرگان اصلاحطلب و ستادیهای این جریان خاص سیاسی هم قرار میگیرد اما کو گوش شنوا؟!
«علی صوفی» از اعضای شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به تازگی طی یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشته است:
«این امکان وجود دارد که وقایع فعلی در انتخاب شهردار، بازی اصلاحطلبان در زمین جریان اصولگرا باشد.خروجی شرایط فعلی در صورت ادامه، موجب یاس و ناامیدی مردم به جریان اصلاحات خواهد شد. ناکارآمدیای که ممکن است با انتخاب شهردار غیراجماعی حاصل شده و به صورت مهندسیشده از بیرون شورا اعضا را تحتتاثیر قرار دهد، طوریکه انتخاب شهردار باعث سرشکستگی اعضای شورای شهر، اصلاحطلبان و شورایعالی سیاستگذاری شود. به صورتی که با این اقدام مردم را از اعتماد به جریان اصلاحات در اداره شهر تهران پشیمان کرده و نتیجه این بیاعتمادی باعث ایجاد نوعی سوءمدیریت در اداره شهر تهران شود و چهار سال آینده مردم شهر تهران توجهی به جریان اصلاحات نکرده و اصولگرایان دوباره در اداره شهر قدرت بگیرند.»[1]
قبل از او نیز، فاطمه دانشور، عضو اصلاحطلب شورای شهر چهارم که ماجرای درخواست 2 میلیارد تومانی از او برای حضور در فهرست اصلاحطلبان و خط خوردنش از این فهرست، رسانهای شده است، طی صحبتهایی به وجود انحراف و دیکتاتوری در ستاد اصلاحطلبان اشاره کرده بود.
او گفته بود: «در آن زمانی که رزومه ما را گرفتند، انتهای رزومه چنین چیزی (میثاقنامه اصلاحطلبان) بود. منتهی این پایبندی باید دوطرفه باشد. زمانی ما معترض شدیم که انحراف را دیدیم.»
دانشور افزوده بود: ما خیلی توضیح خواستیم، ولی آنها توضیحی ندادند این هم یک جور دیکتاتوری است.[2]
*سالی که نکوست از بهارش پیداست.../همه اصلاحطلبانی که شاید شهردار شوند/«شهردار اصلاحطلب زن» خوب است اما برای اصولگرایان!
دغدغهها درباره شهردار تهران اما فقط منوط به این سخنان نیست.
سهمخواهی احزاب اصلاحطلب، مدعیان قدرتمند و خوف از عدم توانایی برای «تکرار قالیباف»، اسامی فراوانی را به عنوان نامزدهای اصلاحطلب شهرداری تهران مطرح کرده است.
«زهرا نژادبهرام» یک عضو منتخب شورای شهر پنجم به تازگی در صفحه اجتماعی خود از آقایان حناچی، مهرعلیزاده و احمدی بعنوان نامزدهایی که اصلاحطلبان شورا در حال بررسی آنها بعنوان گزینه تصدی شهرداری هستند خبر داده است.
در همین حال اما «الیاس حضرتی» نماینده اصلاحطلب مجلس نیز در یک پست اجتماعی، اسامی دیگری را مطرح کرد که به نظر میرسد اتقانی بیشتر از اسامی طرح شده از سوی نژادبهرام داشته باشند.
در پست حضرتی نامهای مرعشی، حجتی، اردکانی، افشانی و مهرعلیزاده به چشم میخورد.[3]
در کنار این قضایا البته نمیتوان از سکوت محسن هاشمی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی که توانسته نفر اول منتخبان شورای شهر پنجم در تهران باشد نیز گذشت.
هاشمی که تا قبل از این از وی بعنوان یکی از جدیترین گزینههای شهرداری نام برده میشد، چند وقتیست که کنج عزلت گزیده و گفته میشود اصلاحطلبان به دلیل نزدیکی هاشمی به بایستههای نظام و عدم تمکین وی از سیاستهای گاهاً آنارشیک ستاد اصلاحات، او را از تلاش برای تصدی شهرداری تهران منصرف کردهاند.
و البته هاشمی هم انقدر عاقل بوده است که بداند عدم تمکین از سیاستهای ستاد اصلاحات چه هزینهها و عواقب سنگینی را برای وی به همراه خواهد داشت.
جدای از طرح اسامی فراوان و خودحذفی صورت گرفته از جانب برخی گزینهها، ماجرای «شهردار زن» نیز توسط برخی رسانهها مورد توجه قرار گرفته است.
در واقع اگرچه این اصلاحطلبان هستند که همواره ژست تأکید بر حضور زنان در سمتهای کلان و حتی ریاستجمهوری را داشتهاند اما کسی نمیداند که آنها چرا در هنگامه انتخاب شهردار تهران حرفی از شهردار زن نمیزنند!
جالب آنکه به قول یکی از رسانهها، در این زمینه حتی شاهد سکوت فعالان زن اصلاحطلب همچون الهه کولایی، آذر منصوری و سایرین نیز هستیم که همواره بر حضور زنان در سمتهای کلان تأکید دارند اما همین چهرهها اکنون که همه چیز حاضر و آماده است تا اصلاحطلبان بتوانند به مطالبه همیشگی خود جامه عمل بپوشانند! چیزی نمیگویند و کسی از آنها و مواضعشان خبری ندارد.
*طرحی برای بهشت اجباری.../اصلاحطلبان چگونه از شهردار اصلاحطلب «فرشته» خواهند ساخت؟
معادلات و البته نامعادلات اشاره شده در بارزترین وجه خود اصلاحطلبان را به این نتیجه رسانده است که باید فکری به حال کارنامه خود در شهرداری تهران و سنجش ارادی و غیر ارادی آن با کارنامه سنگین قالیباف بکنند.
تحلیلگران میگویند ستاد جریان سیاسی خاص از آنجا که میداند در هر حالتی، تکرار کارنامه قالیباف اصولگرا غیر ممکن است، لذا رو به تخریب قالیباف از یکسو و تعریف و تمجید آنچنانی از صفر تا صد شهردار جدید الانتصاب خود از سوی دیگر خواهد آورد.
ماجرایی که البته نشانههای آن از هماکنون آشکار شده است...
به سخن دیگر اینکه فاز اول پروژه یعنی تخریب محمدباقر قالیباف و عملکرد او از چند ماه قبل کلید خورده است و فاز دوم یا همان تعریف و تمجید از تمام عملکرد شهردار جدید و ربط دادن اشتباهاتش به «دوران سابق شهرداری یا همان گزاره معروف دولت قبل» نیز منتظر اعلام نام شهردار است.
پیش از این «مرتضی الویری»تلویحاً از چیزی به نام «گوشمالی قالیباف» سخن گفته است.[4]
قالیباف ناکارآمد بود، قالیباف کمکاری کرده است و کسی خاطره خوشی از شهرداری قالیباف ندارد تنها بخشی از بیتالغزلهایی است که اصلاحطلبان طی روزهای اخیر درباره کارنامه قالیباف در گوش مردم خواندهاند.
هاشمی که تا قبل از این از وی بعنوان یکی از جدیترین گزینههای شهرداری نام برده میشد، چند وقتیست که کنج عزلت گزیده و گفته میشود که اصلاحطلبان به دلیل نزدیکی هاشمی به بایستههای نظام و عدم تمکین وی از سیاستهای آنارشیک ستاد اصلاحات، او را از تلاش برای تصدی شهرداری تهران منصرف کردهاند.
کار این قضیه حتی به ملکوک کردن پروژههای بیعیب و نقص شهرداری تهران مثل اجرای مجموعه گردشگری پل طبیعت و پارک آب و آتش هم رسیده است.
پیروز حناچی، معاون عباس آخوندی (وزیر مسکن روحانی که طی یکسال گذشته در تخریب قالیباف کم نگذاشته است) چند هفته قبل طی اظهاراتی در روزنامه شرق ضمن اینکه مدعی شد «پل طبیعت» نتیجه پیگیریهای او و دوستانش بوده است، بلکه حتی با تکرار گزارهای که اصلاحطلبان درباره احمدینژاد میگویند، نوشت: هر کسی که (جای قالیباف) بیاید، نمیخواهم بگویم آواربرداری میکند، اما حداقل تا دو سال کار بسیار دارد![5]
صدالبته محتمل است با ادامه این پروپاگاندا علیه قالیباف و پمپاژ آن به دامنه افکار عمومی که در کنار سکوت چهرههای اصولگرا صورت میگیرد، چند سال بعد کسی از قالیباف به نیکویی یاد نکند، اگرچه ممکن است برخی با چراغ به دنبال «مدیریت جهادی در شهرداری تهران» بگردند!
و این حقیقتی است که ستاد جریان سیاسی خاص که برخی استادان جنگ روانی هم در آن حضور دارند، به خوبی به آن واقف است.
ساکن جدیدالورود ساختمان بهشت، کسی است که عملکرد او در سرنوشت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم و دولت سیزدهم تأثیری مستقیم دارد...